nots:)

وبلاگ اصلی من به آدرس:danielnots.blogspot.com

nots:)

وبلاگ اصلی من به آدرس:danielnots.blogspot.com

lgbtqai&atheist&marxist femenist&blogger&poet&social activitist&law student
پیج های من در صفحات مجازی:
danielnots.blogspot.com:سایت شخصی من


facebook.com/danielparsadani

facebook.com/danieldlsm

instagram.com/danieldlsm

instagram.com/lgbtqai_plus_pride

telegram.me/farhangsazijeni

instagram.com/farhangsazijeni

facebook.com/farhangsazijensi

line id:dlsm9

instagram.com/socialistalternative

telegram.me/socialistL

tweet: @danieldlsm

tweet: @zhaninparsa

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۵ فروردين ۹۶، ۲۰:۲۴ - سیّد محمّد جعاوله
    جالب بود.
  • ۲۵ بهمن ۹۵، ۱۱:۱۵ - سیّد محمّد جعاوله
    خوب بود
نویسندگان

شاید این آخرین شب است که می سرایم

شاید آخرین شب است که به مرگ مینویسم

آه ستارگان بر من زار بزنید

آه آسمان بر من تیره فریاد بکش

این من که تنها ماندم 

میان حجم سخت اسطوره ی زندگی

شاید این آخرین شب است

دروغ بود 

شب هیجگاه معصوم نبود

آری این آخرین شب است

آرام آرام به درک تاریک تاریخ سیاه سقوط میکنم

می سرایمت ای مرگ 

می سرایمت ای سراپا نیستی

در این دالان وحشی 

میسرایمت...

این آخرین شب است

29ژوئن2016

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۵ ، ۲۳:۰۱
daniel dlsm





هیـچ نظم و ساختارى در 

جهان وجود ندارد،

مگر نظم و ساختارى که ما 

به آنها مى بخشیـم...!


🖊 #نیچه


📇telegram.me/danieldlsm

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۵۲
daniel dlsm



"میانه روی" واژه ی دیگری است که از آن برای توجیه استعمار استفاده می کنند. "میانه رو ها" همه ی کسانی هستند که می ترسند یا به شکلی قصد خیانت دارند.


فرمانده چه گوارا


🖊#چگوارا

📇 telegram.me/danieldlsm

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۵۱
daniel dlsm

همیشه دوست داشتم

ساعت ها در ارتفاعی بالاتر از شهر بایستم

و در انبوه ساختمان ها

دنبال خانه ی کسی بگردم

که دوستش دارم . . . 

برای همین کارگر شدم!


🖊#سابیر_هاکا

📇telegram.me/danieldlsm

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۴۸
daniel dlsm

@danieldlsm

دیری ست که از روی دل آرای تو دوریم

 محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم



 تاریک و تهی پشت و پس اینه ماندیم 

 هر چند که همسایه ی آن چشمه ی نوریم


 



 خورشید کجا تابد از این دامگه مرگ 

باطل به امید سحری زین شب گوریم



 زین قصه ی پر غصه عجب نیست شکستن

هر چند که با حوصله ی سنگ صبوریم



 گنجی ست غم عشق که در زیر سرماست 

 زاری مکن ای دوست اگر بی زر و زوریم



 با همت والا که برد منت فردوس ؟

از حور چه گویی که نه از اهل قصوریم



 او پیل دمانی ست که پروای کسش نیست 

 ماییم که در پای وی افتاده چو موریم



 آن روشن گویا به دل سوخته ی ماست 

 ای سایه ! چرا در طلب آتش طوریم


 


🖊ه.ا.سایه (هوشنگ ابتهاج)


📇Telegram.me/danieldlsm

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۶:۱۴
daniel dlsm

شب ها

نمیدانم

راز شی چیست؟

براستی چه درآن نهفته است که اینگونه جهانی را دگرگون میکند.....

چه نهفست که فروغ یخ زده قصه به معصوم ترین نگاهش مباندیشد

چیست؟

به راستی شب چیست؟

ازین راز هیچ نمایان نمیشود.....

مگر شاعر باشی

شاعر است که همه شب درامید نسیم است.....

شاعر دل شب را میجود....

براستی چگونه است؟

چگ.نه است که شاملو آنگونه شبانه وشبانه وشبانه.....

هدایت هم در آن شب تقدیر را شکست داد.....

کاش مقیاسی بود که شب را بتوان اندکی تنها اندکی.....

شب تنها سکوت ست 

گمان کنم....

تنها فهمم از شب سکوت است و بس....وبس


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۲:۱۰
daniel dlsm
سلام امید
امیدوارم حالت خوب باشه مثل قدیما همش بخندی
نمیدونم چی بگم
تو حتما خیلی وقته منو فراموش کردی
حتما اینطوره
اما خب من هرکاری میکنم گرمای بدنت همیشه باهامه 
همیشه حسش میکنم
همیشه جاش خالیه
چندروزه هوا بارونیه نم داره
چند روزیه که هوا حسابی بوی تورو میده
اولین باری که یه شب تنها اومدم بیرون اونم زیر بیرون باتو قرار داشتم
یادته؟
هوا سرد بود
بارون شدید 
یادم رفته بود چترموبیارم 
کتت رو انداخی رو دوشم چون داشتم میلرزیدم از سرما
رفتیم پیش اون خانومی که سر4راه ولیعصر آش میفروخت 
هنوزم هست راستی.....هنوزم آش های خوشمزه
یادته چقدر خوب بود
وای چه دیوونه بودیما
قاشق آش رو میذاشتی دهنم 
قشنگ ترین لحظات عمرم بود
فکر کنم یادت رفته باشه
نمیدونم اما من هنوزم بیشتر شبای بارونی میرم اونجا که فقط آش بخورم 
گرم میشم.....
یادته اون روز که قرار گذاشتیم هردومون یادمون رفته بود پول بیاریم؟
تولدت بود
من کادو رو جا گذاشته بودم
اما تو اصلا ناراحت نشدی 
گفتتی به جای کافه بریم پارک 
امید هنوزم پارک لاله اون حوضچه ی قشنگشو داره
هنوزم یه آلونک داره که من میرم و اندفعه دیگه به چوب های سردش تکیه میدم
یادته چندتا پسر اومدن منو اذیت کردن؟
دعوات شد باهاشون
خون که از لبت اومد یادته چقدر گریه کردم؟
بهم میگفتی وقتی کریه میکنی قلبم درد میگیره
حتما برات سوال شده که چرا اون روزی که دست سینارو گرفتی و گفتی من متوجه شدم ما به درد هم نمیخوریم.....اصلا گریه نکردم و فقط رفتم....
حتما متوجه شدی!!!
سینارو دیدم چند هفته پیش میگفت که بعد 2ماه همه چی تموم شد.....
نمیدونم چی بگم
تو دیگه یادت نیست
اما بدون من همیشه یادمه 
همیشه یه عاشقم 
همیشه
امروز کارت عروسی تو و سیما رسید دستم.....
فقط میخوام خوشحال باشی.....لطفا این یه کارو بخاطر من انجام بده شاد باش وگرنه اندفعه قلبم از جا درمیاد





خوشبخت باشی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۴۵
daniel dlsm

امشب خیلی شبه خاصیه بارون میاد

بارون 

آره بوی نم داره

یه کافه هم درست کردم جاتون خالی 

کلا خیلی قشنگ شده 

آهنگ فرانسوی هم گذاشتم که فضا رو ایدئال کنم

اووممم یاد خاطراتم میفتم

یه شبایی بود که من باهمین موزیک و همین طعم عاشق میشدم 

یه شبایی که زیر همین بارون دستشو میگرفتم 

شبای قشنگی بود 

خیلی 

الان میرم زیر بارون یه آهنگ داره مهرنوش....بی تو

اونو گوش میدم 

الان دیگه مثل اون موقع ها نیست

الان تنهای تنها میشینم یه گوشه ای فهوه میخورم 

به روبرو خیره میشم 

واین گذشتست که جلوی چشمم رژه میره.....

اوممم

صدای بارون 

گاهی آرامش میده 

وگاهیم.....چشمات خیس میشن

نمیدونم چرا

شاید رازی داره حتما

فکر کنم رازش توی خاطراتیه که زیر بارون خیس میشن.....

قهوه ی داغ تنمو گرم میکنه 

آروم میشم

اون شباهم آروم میشدم 

آروم میشدم وقتی دستام تو  دستت بود

وقتی میومدم بقلت 

آروم میشدم 

گرم بود 

چه شبایی که زیر همین بارون لب های آتشینت به من آرامش ندادند...

اون زمان قهوه هاهم زیاد تلخ نبودند

درک نمیکنم چرا قهوه میخوردم 

آخه قهوه باید تلخ باشه 

اما وقتی تو بودی تلخ ترین قهوه هاهم برام شیرین بودند....

نمیدونم شاید داری الان این متنو میخونی

نمیدونم چه حسی داری

اما نمیخوام اصلا اذیت بشی راحت باش 

آروم 

عشقتو بقل بگیر 

آروم

میدونم گرمات چندبرابر شده.....

نمیخوام ناراحت بشی 

بزرگ ترین آرامش من با لبخنده

لبخند بزن 

لطفا خوشحال باش

منم قهوه فرانس با کاکائو تلخ 

هماغوش میشم با همینا ویک خاطره گرم برام کافیه

امروز یک سال گذشت.

یک سال ازون شبی که توی پارک گریه میکردم وتو میرفتی.....

یک سال

خیلی زود گذشت

ومن خیلی تغیر کردم 

من امروز گریه نمیکنم

خوشحالم وقتی عکستو میبینم که عشقتو بقل کردی

خوشحال باش:)







۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۵۵
daniel dlsm

گاهی اوقات باخودم فکر میکنم چه خوب میشد ماانسان ها برای مدت کوتاهی هم که شده به زندگیمون نگاه درست بکنیم.

برگردیم به گذشته 

ببینیم اشتباها چی بوده 

ببینیم چرا اشتباه بوده؟

چه کارهایی نباید انجام میدادیم اما انجام دادیم!

کجا ها نتونستیم جلویس خودمون رو بگیریم 

باختیم 

شکست خوردیم و به ناامیدی رسیدیم



خب بیاید یبارم که شده ریشه یابی کنیم این مشکلاتمون رو 

بیاید برای خودمونم که شده سعی کنیم از اشتباهاتمون درس بگیریم 

لطفا!

میدونم 

میدونم 

قبول دارم شاید گاهی واقعا سخت باشه 

گاهی احساسات آدمو نابود میکنه

گاهی انقدر احساسات غلبه میکنه که دیگه جایی برای فکر کردن نمیذاره

اما به نظرم این یه تواناییه

یه توانایی بزرگ 

که خیلی هامون نداریم!

که خیلی هامون نداریمو میدونیم که چقدر میتونه عواقب بد داشته باشه

خب بیاید برای یبارم که شده برگردیم و سعی کنیم به زندگیمون به کارامون به همه ی اون چیزی که نباید انجام میدادیم اما انجام دادیم 

به همه ی اونچه که باید انجام میدادیم اما ندادیم نگاه بندازیم

دلایل شکستامونو پیدا کنیم

میدونم خیلی سخته اما مطمئن باشید در آینده میتونه خیلی کمک کنه 

خیلی

یه توانایی اکتستبی که میتونه شمارو به اوج ببره!

همه رو 

از امروز لطفا همه ی اونایی که شکست خوردن بیان این کارو انجام بدن!برگردن به گذشته بدون هیچ ترسی و سعی کنند اشتباهاتشونو پیدا کنند و مطمئن باشید اگر این کارو انجام بدید جبران اون ضعف ها واشتباهات خود به خود انجام میشه!

سخت ترین کار همینه که جرات کنیم برگردیم!


ببخشید اگر خیلی طولانی شد:)


این متنو برای شری جان که مثل داداشم میمونه نوشتم و تمام کسایی که مثل شری تو شرایط خیلی بدی هستند.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۵ ، ۰۸:۴۷
daniel dlsm
درود:)
همون طور که گفتم نمیدونم چی بنویسم:\
امشب که خیلی خستم یعنی اغلب اوقات همینم 
چون تا شب بیرونم 
و مطمئنن خیلی خسته
اما امشب دچار یک درد بزرگ شدم 
آره ساعت 2شب مطمئنا بی خوابیه دیگه چیزی نمیمونه
واقعا ذهنم درگیره درگیر همه چیز
افراد کمی هستن که مثل من درگیر باشن 
نمیدونم شایدم هستن اما به روشون نمیارن 
من که واقعا درگیر تمام مسائل روزانه هستم 
سیاست،اجتماع،آینده شخصی وووو
نمیدونم خوبه یا بد اما احساس می کنم اینکه من بادیدن یک تصویر از کودک گرسنه ی آفریقایی خوابم نمیبره 
اما خب خیلی ها هستند  که واقعا براشون مهم نیست و روزانه چندین بار این عکسارو میبینن اما چیزی نمیشه:/
خب من اینو خیلی خوب میدونم خیلی خوب
گاهی ازین شعارا هم میدم که مثلا هرکس اینجوری نباشه اصلا انسان نیست واین چیزا
اما خب واقعیت این نیست 
شایدم باشه 
اگر باشه خب مطمئنا واقعیت تلخیه 
چون منو که اززندگی انداخته 
و نمیدونم آخرش چی میشه!!!!
مثل اینکه ژلوفن کارساز شد خوابم میاد برم بخوابم خب مطمئن باشید آخر هفته با نوشته هام میام
اگر وقتم آزاد بشه شایدم زود تر به هر حال فعلا :P
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۴۵
daniel dlsm