عشق؟!
پنجشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۰۵ ب.ظ
میدانم
یک شب در میان سکوت وحشی که وجود مرا می مکد
تو از میان مه آلود ترین لحظات
می آیی...
میدانم گل سرخی به دست داری و مرا به عطرش میهمان میکنی
میدانم لب هایت خشک اند
و لب هایت را به لبهایم هدیه میدهی
آه...
عشق من بگو؟
چرا شب انقدر سیاه است؟
چرا بغض قلبم دارد میترکد از حسرت چشمت؟
چرا ستاره ای از آن دل خسته من نیست؟
اری من دلتنگم
من دلتنگ دلم هستم
من دلتنگ دل رسوای بیچاره ای هستم که اشک دخترکی شبها ابش میداد
من دلتنگ شعری هستم که دیر وقتی از قلب پاکی سرازیر میشد
آه...
براستی این شب تا به کی ادامه دارد؟
#ژانین
@dialecticall