امشب خیلی شبه خاصیه بارون میاد
بارون
آره بوی نم داره
یه کافه هم درست کردم جاتون خالی
کلا خیلی قشنگ شده
آهنگ فرانسوی هم گذاشتم که فضا رو ایدئال کنم
اووممم یاد خاطراتم میفتم
یه شبایی بود که من باهمین موزیک و همین طعم عاشق میشدم
یه شبایی که زیر همین بارون دستشو میگرفتم
شبای قشنگی بود
خیلی
الان میرم زیر بارون یه آهنگ داره مهرنوش....بی تو
اونو گوش میدم
الان دیگه مثل اون موقع ها نیست
الان تنهای تنها میشینم یه گوشه ای فهوه میخورم
به روبرو خیره میشم
واین گذشتست که جلوی چشمم رژه میره.....
اوممم
صدای بارون
گاهی آرامش میده
وگاهیم.....چشمات خیس میشن
نمیدونم چرا
شاید رازی داره حتما
فکر کنم رازش توی خاطراتیه که زیر بارون خیس میشن.....
قهوه ی داغ تنمو گرم میکنه
آروم میشم
اون شباهم آروم میشدم
آروم میشدم وقتی دستام تو دستت بود
وقتی میومدم بقلت
آروم میشدم
گرم بود
چه شبایی که زیر همین بارون لب های آتشینت به من آرامش ندادند...
اون زمان قهوه هاهم زیاد تلخ نبودند
درک نمیکنم چرا قهوه میخوردم
آخه قهوه باید تلخ باشه
اما وقتی تو بودی تلخ ترین قهوه هاهم برام شیرین بودند....
نمیدونم شاید داری الان این متنو میخونی
نمیدونم چه حسی داری
اما نمیخوام اصلا اذیت بشی راحت باش
آروم
عشقتو بقل بگیر
آروم
میدونم گرمات چندبرابر شده.....
نمیخوام ناراحت بشی
بزرگ ترین آرامش من با لبخنده
لبخند بزن
لطفا خوشحال باش
منم قهوه فرانس با کاکائو تلخ
هماغوش میشم با همینا ویک خاطره گرم برام کافیه
امروز یک سال گذشت.
یک سال ازون شبی که توی پارک گریه میکردم وتو میرفتی.....
یک سال
خیلی زود گذشت
ومن خیلی تغیر کردم
من امروز گریه نمیکنم
خوشحالم وقتی عکستو میبینم که عشقتو بقل کردی
خوشحال باش:)
گاهی اوقات باخودم فکر میکنم چه خوب میشد ماانسان ها برای مدت کوتاهی هم که شده به زندگیمون نگاه درست بکنیم.
برگردیم به گذشته
ببینیم اشتباها چی بوده
ببینیم چرا اشتباه بوده؟
چه کارهایی نباید انجام میدادیم اما انجام دادیم!
کجا ها نتونستیم جلویس خودمون رو بگیریم
باختیم
شکست خوردیم و به ناامیدی رسیدیم
خب بیاید یبارم که شده ریشه یابی کنیم این مشکلاتمون رو
بیاید برای خودمونم که شده سعی کنیم از اشتباهاتمون درس بگیریم
لطفا!
میدونم
میدونم
قبول دارم شاید گاهی واقعا سخت باشه
گاهی احساسات آدمو نابود میکنه
گاهی انقدر احساسات غلبه میکنه که دیگه جایی برای فکر کردن نمیذاره
اما به نظرم این یه تواناییه
یه توانایی بزرگ
که خیلی هامون نداریم!
که خیلی هامون نداریمو میدونیم که چقدر میتونه عواقب بد داشته باشه
خب بیاید برای یبارم که شده برگردیم و سعی کنیم به زندگیمون به کارامون به همه ی اون چیزی که نباید انجام میدادیم اما انجام دادیم
به همه ی اونچه که باید انجام میدادیم اما ندادیم نگاه بندازیم
دلایل شکستامونو پیدا کنیم
میدونم خیلی سخته اما مطمئن باشید در آینده میتونه خیلی کمک کنه
خیلی
یه توانایی اکتستبی که میتونه شمارو به اوج ببره!
همه رو
از امروز لطفا همه ی اونایی که شکست خوردن بیان این کارو انجام بدن!برگردن به گذشته بدون هیچ ترسی و سعی کنند اشتباهاتشونو پیدا کنند و مطمئن باشید اگر این کارو انجام بدید جبران اون ضعف ها واشتباهات خود به خود انجام میشه!
سخت ترین کار همینه که جرات کنیم برگردیم!
ببخشید اگر خیلی طولانی شد:)
این متنو برای شری جان که مثل داداشم میمونه نوشتم و تمام کسایی که مثل شری تو شرایط خیلی بدی هستند.